زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره
نورانورا، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

موهبت

دور خود چرخیدن

زهرا: یازده ماه و شش روز. شما امروز یاد گرفتی که دور خودت بچرخی. از بس من بغل گرفتمت و آروم دور خودم چرخوندمت و حسابی کیف کردی، حالا دیگه هزارماشاءالله یاد گرفتی خودت بچرخی و قند تو دل ما آب کنی! کار بانمکی که موقع چرخیدن انجام می دی اینه که دو تا دستاتو جلوتر از خودت در جهتی که می چرخی، نگه می داری و سرتو هم به سمتی که می چرخی کج می کنی و هم زمان به پاهات نگاه می کنی! خلاصه بگم خیییلی خوششششششمزّه و نمکی می شی! ما که غش می کنیم از ذوق! مامان و بابا فدای تو دخمل طلا!!!   ...
10 دی 1393

دندانپزشکی اطفال

زهرا: یازده ماه و چهار روز. امروز من و بابا شمارو بردیم کلینیک سلامت (دندانپزشکی اطفال) تهران. آخه شما پنج تا دندون ناز و کوچولو داری که دوتاشون کج دراومدن و دوتاشون هم با هم فاصله دارن. دکتر دندوناتو معاینه کرد و گفت: «چه کار خوبی کردین که الان مراجعه کردین و از حالا به فکر دندونای کوچولوتون هستین. اما نگران نباشین. دوتا دندون جلو که با هم فاصله دارن، با رشد دندونا فاصله شون کم میشه و اون دوتایی که کج رشد کردن، احتمالا به مرور با فشار زبان صاف شده و در جای خودشون قرار می گیرن. اما اگر دیدین فرقی نکردن، دوباره مراجعه کنید تا درستشون کنم.» آقای دکتر یه بادکنک بزرگ هم به شما داد تا با خاطره خوش از اون جا برگردی و از...
8 دی 1393

بازی با بابا و مامان

زهرا: یازده ماه و یک روز. امروز من و بابایی رو خوب به بازی گرفتی! منو نشوندی روی زمین و بابا رو نشوندی روبروی من! ماشین کوکی تو می دادی به من و اشاره می کردی به سمت بابا. یعنی هلش بده به طرف بابا! من هل می دادم و می رسید به بابا. بعد تو برش می داشتی و می دادی دست بابا و اشاره می کردی به طرف من! یعنی: بابایی بفرست به سمت مامانی!! خلاصه من و بابا یه دل سیر با ماشین کوکی بازی کردیم و شما هم داور بازی مون بودی و نظارت می کردی! فسقلی بانمک من!!!   ...
5 دی 1393

تولد یازده ماهگیت مبارک

سلام سلام دخملی! تولدت مبارک! شدی یازده ماهه! ان شاءالله صد و بیست سال عمر بابرکت داشته باشی گلکم! نازگلکم! امروز میلاد باسعادت حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) هم هست! به به چه مناسبت خوبی! راستی شما یه ماه دیگه میشی یک ساااااااااله! وای خدای من! چه زود گذشت!! قررررربون یکی یدونه دخترم برم   ...
4 دی 1393

زهرا در ده ماهگی

و حالا شیرین کاری های دخمل ده ماهه ی من! 4 آذر: شما الان کاملاً روی پای خودت می ایستی و تعادلت رو حفظ می کنی.     5 آذز: خوشگل خانوم من «بوس کردن» رو یاد گرفته و من و عروسکش و نی نی هارو بوس می کنه! فدات بشم من! امروز خونه خاله مرضیه، فاطمه کوچولو و دلارا «نی نی خاله نسترن که همسایه مونه» همش بوس می کردی!!     8 آذر: دندون پنجمم درآوردی! مبارکت باشه گلم! هزارماشاءالله!     10 آذر: یاد گرفتی به چیزی که می خوای، با انگشت اشاره می کنی و انقدر انگشتتو به سمتش نگه می داری تا بهت بدیم. مثل خرس چراغ زن نارنجی که باباجون برات خریده و ما از آرگ اپن آویز...
4 دی 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به موهبت می باشد